آويساآويسا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

آویسا،قندعسل مامان و بابا

هفته پرماجرا

1392/8/4 23:14
نویسنده : مامانش
283 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیرینم، هفتهء گذشته برخی از اولین هارو توی زندگیت تجربه کردی. در تاریخ 27 مهر برای اولین بار رفتی عروسی ، عروسی دخترخاله مامان عاطفه جون که خیلی خیلی هم بهمون خوش گذشت.آخر هفته هم برای اولین بار رفتی مسافرت خونه مادربزرگ من که اونجا هم کلی خوش گذروندیم. تازه مامان بزرگم گوشاتو در تاریخ 3 آبان سوراخ کرد. هورااااااااااااااااااا حالا دخملم میتونه گوشواره بندازه . قربونت برم که اینقدر خانوم بودیو اصلا" اصلا"گریه نکردی. من از ترسم رفته بودم توی حیاط که صدای گریتو نشنوم ولی یهو صدام زدن گفتن بیا بابا تموم شد اصلا" هم گریه نکرد. قربون این دخمل خانوم برم من. راستی جدیدا" وقتی احساس میکنی بهت توجه نمیشه یهو یه جیغ بنفش میکشی. همش دلت میخواد باهات حرف بزنیم تو هم اون وسطا یه چیزایی واسه خودت میگی که به علت بلد نبودن زبان شما متاسفانه امکان نوشتن در اینجا وجود نداره.راستی متاسفانه شما دو هفته پیش گرمیت شده بود و صورت ماهت جوشای قرمز زد ،بردمت دکتر که آقای دکتر یه پماد داد زدم خوب شد ولی پوستت یه ذره خشک شده که توی عکسا یکم معلومه . حالا من همش ناراحتم ولی یواش یواش صورت ماهت داره خوب میشه  ایشالله .خیلی خیلی دوستت دارم دلیل زنده بودنم

این هم چند تا از عکسای گل دختر مامان

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان جون
6 آبان 92 16:18
خیلی دوست دارم گلم خیلی عزیزی فدات بشم


مرسی مامان جون منم دوست دارم
خاله زری ( مامان آرمان)
7 آبان 92 17:36
عزیزم ایشالله همیشه عروسی باشین مبارک باشه
گوش های دخملی رو هم که سوراخ کردن اونم مبارک باشه
من عاشق اون عکس دومیه هستم خیلی ناز نازی
اولین ها مبارک


مرسی خاله جون،گل پسر خوش تیپو جای من ببوس
مامان جون
11 آبان 92 11:13
خیلی دوست دارم عزیزم


مرسی مامان جون منم دوست دارم بوس بوس
مامان رهام
18 آبان 92 18:44
عزیزدلم مبارک بشه دیگه رسما دخمل دخمل شدی و گوشای کوچولت و سوراخ کردن


سلام خاله، آره خاله جونم تازه اصلاً هم گريه نكردم اينقده كه دخمل خوبيم